Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 } //-->

نمایشگر آمار آلکسا

دلكش 




















يكي از بهترين وبلاگ ها

سلام خدمت همه ي باز ديد كنندگان لطفا نظر خودرا در مورد سايت بگوييد

عصمت باقرپور با نام هنری "دلکش" در سال 1304 در بابل زاده شد. هنوز نوجوان بود که نزد خواهرش به تهران آمد و در مدرسه ای که درس می خواند، توجه آموزگار موسیقی" ظهیرالدینی" را به سوی خود جلب کرد که صدای او را پر رنگ و شایسته پرورش تشخیص داده بود.ظهیرالدینی او را به دفتر روح الله خالقی در انجمن موسیقی ملی برد و خالقی او را به دست عبدالعلی وزیری خواننده معروف آن زمان سپرد که فوت و فن آوازخوانی را به او بیاموزد. دوسه سالی بعد پس از آموختن آنچه باید، دلکش در سال 1322 فعالیت آوازخوانی خود را آغاز کرد و در سال 1324 به عنوان آوازخوان به استخدام رادیو ایران در آمد که تازه پنج سالی از بنیادش گذشته بود.
در آن سالها، موسیقی سنتی که بر اثر تکرار و تقلید، جاذبه خود را از دست داده بود، نیاز بسیار به نوآوری داشت. اندیشه و احساس نو، آهنگ نو و صدای تازه می طلبید تا از رکود پیش آمده به در آید. نیاز به صدای گرم و رسای زنانه به ویژه برجسته می نمود. قمر الملوک وزیری رفته رفته از توان خواندن افتاده بود و ملوک ضرابی نیز دیگر جاذبه پیشینش را نداشت.
از سوی دیگر آهنگسازان نسل جوانتر که قصد نو آوری در موسیقی سنتی داشتند، به صداهای تازه ای نیاز داشتند که با نو آوری های آنها سر سازگاری داشته باشد. دلکش یکی از بهترین این صداها بود که از بخت خوش به همکاری دائمی با مهدی خالدی، آهنگساز نو آور و از شاگردان ابوالحست صبا پرداخت.

وبگرد:
ترانه ها و فیلمها
غیر از " ساز شکسته" خوانده های زیبای دیگری نیز از دلکش بجای مانده است: آمد نوبهار، آشفته، دل غافل، آه بی اثر، تنها منشین، پشیمان شدم، یاد کودکی، سفر کرده، شب تنهائی، آتش کاروان، به کنارم بنشین و...
آتش کاروان( آهنگ از تجویدی و با شعر بیژن ترقی) و به کنارم بنشین ( از خالدی با شعر رهی معیری) از بازمانده های از یاد نرفتنی دلکش به شمار می روند.
از آن گذشته دلکش شماری از ترانه های بومی شمال ایران را نیز بازخوانی کرده است؛ آنهم در سالهایی که رغبت به "بومی خوانی" فراگیر نشده بود. بازخوانی او بویژه از قطعه معروف "امیری" بسیار زیبا و دقیق از کار درآمده است.
دلکش در چند فیلم سینمایی نیز شرکت کرده است که عبارتند از: شرمسار، مادر (همراه با قمرالملوک وزیری)، افسونگر و دسیسه.
دلکش سه چهار سال پیش در سفری به شهرهای مختلف اروپا، با بازخوانی ترانه های پیشین خود، یکبار دیگر تحسین و ستایش ایرانیان برونمرزی را برانگیخت. در آخرین سفر دلکش به لندن، بخش فارسی بی بی سی مجموعه ای از خاطرات و شرح حال دلکش با صدای خود او فراهم کرد. گفتگو، تنظیم و تهیه این مجموعه را که "آواز خاطرات" نام دارد، شاهرخ گلستان برعهده داشت.

وبگرد:
بامداد پنجشنبه دوازده شهریور ۱۳۸۳ خواننده بزرگ و افسانه ای ایران بانو عصمت باقرپور با نام هنری دلکش در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. نام دلکش را به شاباش صدای جادویی اش عبدالعلی وزیری بر وی نهاد. وزیری معتقد بود این نام، نامی دلکش و جاودانه است و به راستی که چنین نیز بود و شد.
صدای دلکش برای چندین نسل از مردم میهن ما یاد آور لحظات شور آفرین و شادی بخش و نیز رنج ها و نا مرادی های آنان است. دلکش در زمره جاودانه هایی است که در دل مردم ایران یادشان ماندگار و ابدی است. این بانوی آوازه خوان و هنرمند تعداد بسیاری ترانه و آواز خواند که اکثریت قریب به اتفاق آنان از ارزشی والا و عاطفه ای سرشار برخوردارند.
دلکش در هفتم ماه اسفند ۱۳۰۳ در شهر بابل به دنیا آمده بود . عصمت به خانه خواهرش در تهران آمده بود تا نزد وی بماند و درس بخواند. آموزشگاه موسیقی ظهیر الدینی در تهران بستر رشد و شکوفایی دلکش شد. وقتی برای اولین بار صدای جادویی او در سال ۱۳۲۴ از "بی سیم پهلوی" پخش شد. همه از یکدیگر می پرسیدند شنیدی؟ آن صدای شگفت انگیز را شنیدی؟!
ظهیرالدینی دلکش را به روح الله خالقی در انجمن موسیقی ملی معرفی کرد. عبدالعلی وزیری اولین معلم حرفه ای دلکش شد. دلکش بعد ها با بزرگانی چون مهدی خالدی، جواد لشگری، بزرگ لشگری، حبیب الله بدیعی و علی تجویدی همکاری کرد. دلکش ترانه سرا نیز بود و به روایتی با نام مستعار نیلوفر به ترانه سرایی نیز می پرداخت. در آن زمان ها تصنیف خوانی با اقبال چندانی رو به رو نمی شد. اما دلکش با اجرای تصنیف های زیبا و پر شکوه تصنیف را به یکی از خواستنی ترین وجوه موسیقی ایرانی تبدیل کرد.
بسیاری از خواننندگان قدیم و جدید، اعم ار زن و مرد شهرت خود را مدیون بازخوانی ترانه های جادویی دلکش هستند. از میان این خواننده ها می توان به علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی اشاره کرد. این افراد در سایه شوم حکومت ضد فرهنگ اسلامی بدون اشاره به نام و اهتمام بزرگوارانی چون دلکش و آهنگ سازانی چون تجویدی و ترانه سرایانی چونان معینی کرمانشاهی ترانه های جاودانه دلکش را به یغما بردند.

وبگرد:
دلکش هنگاه مرگ ۸۰ سال داشت. او با پسرش سهیل زندگی می کرد و این پسر را بسیار دوست می داشت. دلکش به واسطه محبوبیت بی نظیرش و با سماجت گروهی از اهالی سینمای فارسی آن دوران به سینما راه یافت. او با فیلم شرمسار (دکتر اسماعیل کوشان ، ۱۳۲۹) به سینمای ایران آمد و از آن پس با بازی در فیلم های مادر (اسماعیل کوشان ۱۳۳۱ ) ، افسونگر (اسماعیل کوشان ، ۱۳۳۲ ) ، ظالم بلا (سیامک یاسمی ، ۱۳۳۶ ) ، عروس فراری (اسماعیل کوشان ، ۱۳۳۷ ) ، شانس و عشق و تصادف (حسین مدنی ، ۱۳۳۸ ) ، فردا روشن است (سردار ساکر ، ۱۳۳۹ ) و شیر فروش (اسماعیل کوشان ، ۱۳۳۹ )، محبوبیت زیادی در بین تماشاگران فیلم های ایرانی پیدا کرد .
داستان فیلم های نخست دلکش ، از جمله شرمسار ، بسیار نزدیک به اسطوره ای بود که مردم از این خواننده ساخته بودند.دلکش در این فیلم ، دختری روستایی بود که فریب می خورد و به شهر می آمد و خواننده ی کاباره های تهران می شد. خوانندگی در این فیلم ها ، عارضه ی فریب خوردگی معرفی می شد و به طور ضمنی مورد تقبیح قرار می گرفت ، اما با این همه نوعی تحرک طبقاتی و کسب شهرت و اعتبار نیز به حساب می آمد. از منظر مردم ، دلکش دختری روستایی و سنتی و تهیدست تصور می شد که توسط آهنگ سازان کشف شده بود و پله های ترقی را در نوردیده بود . جامعه ی ایران ، ساختارهای سنتی خود را ترک می کرد و جامعه ی مدرن ، مدعی گسست زنجیرهای نژادی ، جنسی ، قومی و طبقاتی بود.

وبگرد:
در چنین شرایطی ، دلکش یکی از چهره های مثالی روزگار نوین بود. او آواز می خواند و به خرده گیری سنت گرایان تن نمی داد و امکان آن می یافت که از پایین ترین لایه های جامعه تا بالاترین موقعیت های اجتماعی صعود کند.اما با این همه دلکش از دیدگاه مردم ، خاکی و مردم دار بود و به موقعیت ممتاز خود غره نشده بود. این چنین بود که مردم در باره ی دست و دلبازی های او افسانه سرایی می کردند ، افسانه هایی که می توانست چندان منطبق بر واقعیت هم نباشد. دلکش در اغلب قریب به اتفاق فیلم های خود ، خواننده ای بود که گر چه با انگاره های اخلاقی جامعه ی سنتی هم نوایی چندانی نداشت ، اما وجه اخلاقی شخصیت خود را حفظ می کرد و با فدا کاری و از خود گذشتگی ، خود را با موازین و باور های سنت گرایان منطبق می کرد.

دلکش در بازیگری ، استعدادی نداشت و خود نیز به این مسئله آگاه و در آغاز برای حضور جلوی دوربین مردد بود. اما اسماعیل کوشان تردیدهای او را برطرف کرد و دلکش شهامت آن را یافت که بازیگری سینما را بیازماید. مردم نیز از دلکش توقع بازیگری نداشتند در واقع مردم به تماشای فیلم های او می رفتند که کاباره ای مصور ببینند و این خواننده تازه ترین آهنگ هایش را در اجرایی تصویری برایشان بخواند. به این ترتیب فیلم های دلکش از بازار ، پاسخ مثبت گرفت و این خواننده تا سال های آخر دهه ی سی در سینما ابقا شد. اما از آن پس خواننده ها و زنان بازیگر دیگری به سینمای ایران راه یافتند و شهرت افسانه ای دلکش تا حدودی فرو کش کرد و این زن ، ناگزیر به ترک سینما شد ، تا این که در سال ۱۳۵۱ و در سر آغاز روز های کهن سالی ، بار دیگر با بازی در فیلم قمار زندگی ( عباس کسایی) به سینما باز گشت اما اسطوره ی دلکش دیگر شکسته شده بود و نسل جدید همدلی چندانی با او نداشت . فیلم در بازار شکست خورد و دلکش برای همیشه از سینمای ایران کناره گرفت. برای همه ایرانیان دوستدار هنر و فرهنگ، یاد بانوی ماندگار عصمت باقرپور و صدای دلکش او، جاودان و عزیز است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:,ساعت 20:15 توسط سجاد صائميان|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->

 Design By : Pichak