Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 } //-->

نمایشگر آمار آلکسا

نري جداشي 




















يكي از بهترين وبلاگ ها

سلام خدمت همه ي باز ديد كنندگان لطفا نظر خودرا در مورد سايت بگوييد

♫♫♫

نمیتونم باور کنم که یار من نباشی

نمیتونم باور کنم از دل من جداشی

 

از اون روزی که من تورو دیدم دل به تو دادم

وقتی نباشی دلم میگیره بیقرارم

بی تو تنها میشم اگه بری اگه نباشی

تویی تنها امید قلب من نری جداشی

خدا رو شاهد میگیرم دوست دارم همین و بس

قسم به عشق پاکمون تو عشقمی تو همنفس

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:36 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

دوباره تو پیش منی

یه لحظه چشماتو ببند

دوست دارم عاشقتم برای من بازم بخند

 

وقتی که تو می خندی گلم دنیای من قشنگ میشه

وقتی تو پیشم نباشی دلم هزار تا تنگ میشه

تو که جون منی توکه عمر منی نری نری ازم دل بکنی

شدی مثل نفس توی دنیای من

تند تند توی قلب من میزنی

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:35 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫
 
میبینی حالا شبیه من دورو ور تو پر خب

فقط منه احمقم که شبا تا خود صبحدارم زجه میزنم با استرس کارید

لمو خوش کردم فقط به یک اس ام اس خالی

یادش بخیر چه خاطراتی با من تو داشتی

ته همه چیو دیدم وقتی قالم گذاشتی

من به خیال خودم گفتم از این نمی خورم

گفتم آخرین نفره دیگه زمین نمی خورم

ولی خدایی تو ببین به چه روزی افتادم

صبح تا شب منتظر یه دونه میس کالم

که به خاطرت قید هرچی طرفدار زدم

یه جوری حرف میزد انگاری طلب داره ازم

اینقد بهونه میگرفت تا به جدایی میرسید

میگفت مجاز نیستی به جایی نمیرسی

باشه هرچی تو بگی ماکه عددی نبودیم

شاید مشکل اینجاست آدم عوضی نبودیم

با تو یه ثانیه برام انگار یه عمر دیگه بود       وقتی رسیدی عشق تو از سر من پریده بود

آهای غریبه با توام نفهمیدی چی کشیدم       یه یادگاری از تو بود به هرچی که میرسیدم

گفته بودی که عشقمو پای هوس نمیبری        گفتی تو آغوش کسی نفس نفس نمیزنی

اما صدای نعره هات به گوش آسمون رسید      با لحن تیز خنده هاش رو رگ آبروم کشید

هی دلت خیلی واسه خاطرم میسوزه

ولی مزاحم الان همون آدم دیروزه

میگفت از وقتی اومدی طعم خوشی رو چشیدم

تو که میشناسی منو بد کسیو نمیگم

یادته شبا میگفتی پیشم بودی کاش

حالا بوی اونو میدی همین دیشب بودی باش

هیچ تقصیر تو نیست از بخت بد منه

که تو آغوش یکی دیگه دست و پا میزنی

چجوری دلت اومد لعنتی حرفی بزن پس

تو نیستی ببینی چقد روزا کشندست

با زخم زبوناش منو شکنجه میداد

گفتی خونوادم میگن اصلا بهم نمیاین

با لحن خنده همیشه حرفاتو میزدی

خوشحالم با یاد من دیگه از خواب نمیپری

دیگه نمیپرسه کجایی و کی میرسی خونه

ازین حرفا گذشته این ته قصه مونه


گفته بودی که عشقمو پای هوس نمیبری        گفتی تو آغوش کسی نفس نفس نمیزنی

اما صدای نعره هات به گوش آسمون رسید      با لحن تیز خنده هاش رو رگ آبروم کشید

آآآ……ای

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:30 توسط سجاد صائميان|

زدم تو خط بی کسی خورده به تکرار دلم

میخوام غم نبود تو به تیغ انکار بدم

 

صدام به گوشت نرسید وقتی به پات افتاده بود

هنوز رفته بود دلت پیاده راه افتاده بود

پیاده راه افتاده بود …

عجب شبای نحسیه دلخوشی سیری چند شده

یه خورده عاشقی با یه طعم اسیری چند شده

وقتی غرور من شکست عین خیالشم نبود

دلش یه جای دیگه بود رفت و کنار من نموند

رفت و کنار من نموند …

با اینکه رفتی خیلی وقته بد تو نمیگم

با اونکه رفتی هیچ وقت مثل تو نمیشم

من بعد تو نمیرم همون جاهایی که با هم کلی خاطره داشتیم

من احساسی که دارم فقط همینه این روزا

چقد کشندست هوای زمین تو این روزا

با اینکه رفتی اینجا هنوز یاد تو زندست

با اینکه رفتی یه نفر به عشق تو تشنست

گفتم خودتو عشق است اینجا هوای ما بدون تو غریب کشیه

گفتی پیدا نیکنم چون شبیه تو دیگه

حالا اونا کین چقد شبیه من پره

دورو اطرافتو ببین اونم شبیه من شده

عجیبه تو این رابطه بگو نقشم چی بود

همه آدمای دورو وروم رفتن چه زود

داری انتفام اون یکیو ازم میگیری

من شکستم تو جوونی از درد پیری

اون روز و میبینم تو هم به پای اون پیر میشی

از آسمون حرفی نزن اینبار زمین گیر میشی

ببین بازم بغض صدام تو سینه جا خوش میکنه

تموم لحظه هام داره به اون روزا پشت میکنه

توهرچند که میری ولی سخته گفتنش

عشق قدیمیه تورو تو یه هفته کشتمش

دیگه مخم نمیکشه شاید رد کرده باشه

حال خرابمم عواقبپس لرزه هاشه

من از هرچی باشه فقط خوبشو گفتم

گفتی عاشقیو خط بکش دورشو لطفا

باشه اینبار تویی داری تصمیم میگیری

ولی بدون بارفتنت بی تقصیر نمیشی

عجب شبای نحسیه دلخوشی سیری چند شده

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:29 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

ترسم از این بود که بری آخرشم تو رفتی

خودت نمیدونی ولی بدجوری دل شکستی

 

ترسم از این بود که بگی یه عشق تازه میخوای

عجیب واسه هرزگیت بازم اجازه میخوای

هرچی سرت اومد بدون نفرین این دل منه

با اینکه بد بودی باهاش نمی تونست دل بکنه

ترسیدم ازت بپرسم دوسم داری یه وقت بگی نه

ترسیدم بری و بازم یه عمری و به پات بشینم

ترسیدم نباشی و من با عکس تو آروم بگیرم

ترسیدم یه روز یه جایی بازم تو رو ببینم

من میترسیدم از روزایی که میان

من میجنگیدم با عقاید بیمار

من از سر سحر تا آخر شب

فقط فکر تو بودم پس با همه سرد شده بودم و

یه جورایی انگار طلب دارم

وقتی دیدم اطرافیانتم هوس بازن

وقتی دیدم دورو ور توام شلوغ تر شد

روزای آخر رابطه مون با دروغ سر شد

همیشه باختم از قصد تا تو به هدف بزنی

چیه میخوای جیب خالیمو تو سرم بزنی

یادته اس ام اسات میومد اشتباه هر شب

آره بدت نذاشت بخوام با اجتماع گرم شم

من اشتباه کردم باهات یه رنگ موندم

همون تیر ماهی مغرور که به سنگ خوردم

گفتی بجنگ چون من راحت بدست نمیام

گفتم ببین عشق تورو واسه یه شب نمیخوام

من به بچه گیام خیلی حسادت می کنم

یا اونوقت حرفی نبود از اونا که خیانت میکنن

همه چی روبه راه بود دنیای آدم آهنیا

مثه دونکی شو میخواستم با همه بدیا

یه جلا پیکار کنم وقتی روحم آلوده شد

حتی دنیای ساده ی کودکیمم وارونه شد

ترسیدم ازت بپرسم دوسم داری یه وقت بگی نه

ترسیدم بری و بازم یه عمری و به پات بشینم

ترسیدم نباشی و من با عکس تو آروم بگیرم

ترسیدم یه روز یه جایی بازم تو رو ببینم

یه جور حس پوچی دورو ورمو میگرفت

وقتی عقربه ی ساعتم همش میگه هی

کنار اون روزا رو تلف کردی

دنیای کثیف اون باعث شد بی هدف تر شی

من ازت هرچی دیدم گذشتم ولی

تو هم سعی کن تو خاطرات گذشته نری

تو به هرچی زدی تا که به من برسی

فکرشو نمیکردم که تو هم یه ضربه بشی

من ترسم از این بود تو هم بری که رفتی

چشاتو باز کن احمق آخه دل به چی بستی

به آهن سرد عاشق چی اون شدی

باشه کنار اون خوشیا تو بیمه کن چون این

زیاد موندگار نیست فقط مهمونی چند وقت

عمری و به خاطر کی خودمو زندونی کردم ها

واسه تویی که به پول فروختیم

همیشه آخرشو ببین این تویی که سوختی

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:27 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

♫♫♫

تو از احساس من دوری

سرا پا غرق تشویشم

نفهمدی چکار کردی

نگفتی عاشقت میشم

سکوتم از نبود تو

کجا رفتی که فریادم

به پای رفتنت جاموند

به غصه بال و پر دادم

♫♫♫

هنوزم با همه خوبی

هنوزم غرق احساسی

یه روز میاد که دنیاتو

به پای عشق می بازی

از اون حرفای ناگفته

هنوزم زیر لب داری

زیادم کن تو این قصه

یه وقتایی رو که کم داری

♫♫♫

گفتم این روزای آخر بیا دستامو بگیر

با نبودنت جواب دادی یه گوشه ای بمیر

اگه این رسمشه برو با همونا بمون

بدون همین جوری نمیمونه روزگار زمون

مثل روزی که به شب میرسه

تو رسیدی به من

واست هر کاری کردم عوض یک نگاه

همه دورو بریا میگفتن رفیق رضا برو

بار صدم که رضا میگه دوست دارم تورو

من تورو نمیخواستم تو آرایش غلیظ

همچین کسایی رو دیدم تو لحظه های کثیف

با یه نگا به دست چپتت گفتی پیشم بمون

منو واسه خودم بخوا توی تنهاییام بخون

 

ازت چیزی نمیپرسم

یه نخ سیگار روشن کن

برو عهدی رو که بستم

با این دیوار محکم کن

همین دیوار تنهایی

که باز دردامو میفهمه

یه بغض خالی از گریه

توی این دنیای بی رحم

♫♫♫

♫♫♫

هنوزم فک می کنی که با کس دیگم

میخوام تو رو بپیچینوم کنار اونا بشینم

چه زود یاد رفت منو به پای تو یه سال

تنها بودی تو بودی دنبال یه وصال

با پسری که همه چی داشت

به جز عشقی که جلو چشای تو هیچی نداشت

حالا من بد بودم یا کسی که دیگه سیره

از تو و تورو واسه رابطه میخواد

حالا سر قبرت میبینم قاتلتو

یادته میگفتی که دیونته عاشق تو

پشت نگاه کن قبل خداحافظی

من کنار سیگارم مهم نیستش داری میری

 

تو از احساس من دوری

سرا پا غرق تشویشم

نفهمدی چکار کردی

نگفتی عاشقت میشم

سکوتم از نبود تو

کجا رفتی که فریادم

به پای رفتنت جاموند

به غصه بال و پر دادم

♫♫♫

هنوزم با همه خوبی

هنوزم غرق احساسی

یه روز میاد که دنیاتو

به پای عشق می بازی

از اون حرفای ناگفته

هنوزم زیر لب داری

زیادم کن تو این قصه

یه وقتایی رو که کم داری

 

ترانه سرا : بهزاد پکس

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:26 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

دست دلم رو شد ولی چشم تو لجبازه

بازم داره پیش نگات دنیاشو میبازه

 

میبازه و میمیره و بازم دوست داره

میسوزه از عشق تو دست بر نمی داره

عاشــــــــــــق

نبودی و ندیدی و تو بی دردی

زوده بفهمی با دل تنهام چه ها کردی

♫♫♫بی توپر دردم تو این روزای دل مرده

نیستی ببینی قلب بی جونم ترک خورده

من با نگاه مهربون تو گره خوردم

وقتی شنیدیم رفتی از پیشم گلم مردم

عاشــــــــــــق

نبودی و ندیدی و تو بی دردی

زوده بفهمی با دل تنهام چه ها کردی

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:24 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

اینقد چهرت پر احساس که دردامو می بره

حسی که من دارم به تو از یه عشق ساده بیشتره

 

اینقد زیباست لبخندت که اخمامو میشکنه

تن خاموشم اما مطمئنم که قلب تو روشنه

واسه یه بار بشین به پای حرفام

از ته قلبم تورومیخوام

وابستت شدم و به توکردم عادت دیونتم عشقم تو باید مال من باشی

♫♫♫

اینقد مهربونی که هیچکی نمیخواد از تو بگذره

حسی که من دارم به تو از یه عشق ساده بیشتره

اینقد دلنشین خیالت که هر لحظه ای با منه

تن زندم و نبضم فقط با وجود گرم تو میزنه

واسه یه بار بشین به پای حرفام

از ته قلبم تورومیخوام

وابستت شدم و به توکردم عادت دیونتم عشقم تو باید مال من باشی

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:24 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

دیگه بیشتر از این نمیتونم کنار تو عاشق بمونم

دیگه دوست ندارم تورو به آینده زیبات برسونم

 

اگه بی علت موندن ما باهم کافی بسه نمی تونم

از یاد هر دومون میره این عشقا ساده میمیره

خاطرات میره از یادت

بعد از من کل دنیاتو قسمت کن با اونکه باتو میمونه

اونکه می خوادتــــــ

♫♫♫

فاصله گرفتیم از هم اما عشق ما این وسط بی گناهه

قلب من سختی ها رو طی کردو قلب توتازه اول راهه

اما دارم اینو تازه میفهمم

دوستی ما یه اشتباه بود

از یاد هر دومون میره این عشقا ساده میمیره

خاطرات میره از یادت

بعد از من کل دنیاتو قسمت کن با اونکه باتو میمونه

اونکه می خوادتــــــ

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:22 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

به این دلتنگی عادت دارم هر روز

به قلبی که یه تیکه چوب میشه

 

به زخمایی که امشب میزنی و

تا قبل دیدنت زود خوب میشه

به این دلتنگی عادت دارم هر روز

به این که ساده دارم میرم از یاد

به چشمایی که بستن یاد میدی

همونی دلش آغوش می خواد

با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتم همیشه چشم براتم

کی بر میگردی …

همیشه پا به پاتم شریک گریه هاتم تموم خاطراتم

کی بر میگردی …

♫♫♫

کسی اندازه  من عاشقت  نیست و نبوده

واسه جدا شدن از من و خیلی زوده

بیا بمون  کنار من بزار تموم شه دردم

چه شبهایی که واسه عشقمون گریه نکردم

جای شونه تو سرم رو شونه دیواره

دلم وقتی کنار من نباشی غصه داره

با اینکه بعد رفتنت میدونی بیقراری

ولی دلت میخواد بازم بری تنهام بزاری

با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتم همیشه چشم براتم

کی بر میگردی …

همیشه پا به پاتم شریک گریه هاتم تموم خاطراتم

کی بر میگردی …

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:21 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

رفتی و دستامو سرما بغل کرده

قلبم یه کوره ی آتیشه

 

خونه ی تاریکو منو یک تقویم که

داره از اسم تو پر میشه

اینقد میشینم تا شاید پیدا شی

برگردی و بازم مال خودم باشی

اینجا بعد از تو هر روز بارونه

حس و حالم داغونه

اثری بعد از تو از من نمی مونه

قلبمو نبودن تو می سوزونه

کی مثل من قدر اشکاتو میدونه

بیا برگرد به این خونه

♫♫♫

 ساعت ها دور از تو با خودم میشینم

قلبم به تنهایی محکومه

هرچی که کابوسه سمت من میریزه

زندگی بی تو نا آرومه

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:21 توسط سجاد صائميان|

زندگیمو با تو تقسیم کردم اما تو

از دلم پنهون میکردی آرزوهاتو

این جدا بودن تقصیر منه یا تو

باورش سخته تویی که عاشقم بودی

دل زده باشی ازعشق من به این زودی

من برای تو نذاشتم هیچ کمبودی

چرا خوبی زیاد من به تو عزیزم شده مشکلم

بگو حالا که میخوای بری

چه جوری کنار بیام با دلم

محبتای من دل تورو زدو

دلت بامن  چرا کنار نیومد و

چی شد که اینجوری ازم بدت میاد

بخند ولی هنوز دیونتم زیاد

♫♫♫

♫♫♫

مـــــــــــــن تو زندگی بخاطرت عوض شدم

میـــــسوزه دلم یه عالمه واسه خودم

محبتای من دل تورو زدو

دلت بامن  چرا کنار نیومد و

چی شد که اینجوری ازم بدت میاد

بخند ولی هنوز دیونتم زیاد

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:20 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

♫♫♫

وای چه حس و حالی دارم تو رویا به تو رسیدم

نمیدونم ولی انگار تو رو دوست دارم تورو دوست دارم شدیدا

تو رو دوست دارم شدیدا

از حالا تا به همیشه

حس خوبی که به تو دارم

یه لحظه کم نمیشه

 

من شدیدا آرزومه تا ابد تو رو ببینم

تو چشات ستاره داری منم عاشق همینم

تو شدیدا پیش رومی حتی تو خواب و رویا

تا به تو فکر می کنم عطر تو می پیچه اینجا

♫♫♫

♫♫♫

یه جورایی نمیتونم تو رو رو چشام نذارم

نمیشه بدون عشقت لحظه ای دوم بیارم

تو تمام زندگیمی کسی خوبی تو نداره

چشامو رو هم میزارم تا ببینمت دوباره

من شدیدا آرزومه تا ابد تو رو ببینم

تو چشات ستاره داری منم عاشق همینم

تو شدیدا پیش رومی حتی تو خواب و رویا

تا به تو فکر می کنم عطر تو می پیچه اینجا

♫♫♫

وای چه حس و حالی دارم تو رویا به تو رسیدم

نمیدونم ولی انگار تو رو دوست دارم تورو دوست دارم شدیدا

تو رو دوست دارم شدیدا

از حالا تا به همیشه

حس خوبی که به تو دارم

یه لحظه کم نمیشه

 

من شدیدا آرزومه تا ابد تو رو ببینم

تو چشات ستاره داری منم عاشق همینم

تو شدیدا پیش رومی حتی تو خواب و رویا

تا به تو فکر می کنم عطر تو می پیچه اینجا

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:19 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

ساده بودی مثه سایه مثه شبنم رو شقایق

مثه لبخند سپیده مثه شب گریه ی عاشق

 

بی تو شب دوباره آیینه رو به روی غم گرفته

پنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفته

واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم

عطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودم

از تو می سرودم …

♫♫♫

وقت راهی شدن تو کفترا شعرامو بردن

چشام از ستاره سوختن منو به گریه سپردن

رفتی و شب پر شد ازمن از منو دلواپسی ها

رفتی و منو سپردی به زوال اطلسی ها

واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم

عطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودم

از تو می سرودم …

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:17 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم می رن

هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه می گیرن

 

به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره

واسه همین جداییتو کسی جدی نمی گیره

همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه

♫♫♫

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی

تو چندتا خاطره با من هنوزم مشترک هستی

همین خوبه که آرومی  و حس می کنی آزادی

که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی

واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری

به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری

همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه

♫♫♫

همین خوبه که با اینکه سراغ از من نمی گیری

ولی تا حرف من می شه یه لحظه تو خودت می ری

 به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره

واسه همین جداییتو کسی جدی نمی گیره

همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:16 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

دستشو میگیری نگرانت میشم دستتو میگیره دور میشه میره

تورو از دست دادن تلخه نفس گیره

 

دستام یخ کردن تو سرم آتیشه

وقتی ازهم دورین نگرانت میشه

♫♫♫

هزار ساله که رفتی من هنوز پشت شیشم

موهاتو باد برده عطرش جامونده پیشم

حال و روزم خوب وخوش نیست بی تو نا آرومم

به یادت که میفتم نگرانت میشم

نگرانت میشم نازکی رنجوری

توی ظاهر اما یاغی و مغروری

چشمات میخندن توی قاب چوبی

نگرانت هستم روبه راهی خوبی…

هزار ساله که رفتی من هنوز پشت شیشم

موهاتو باد برده عطرش جامونده پیشم

حال و روزم خوب وخوش نیست بی تو نا آرومم

به یادت که میفتم نگرانت میشم

♫♫♫

بگو ای بار به دلش پا بندی

توی عکس تازت بازم میخندی

اون که پیشش هستی عشقم حالیشه؟

اگه باز عاشق شی نگرانت میشه…

هزار ساله که رفتی…

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:15 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری

دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری

 

شونه ی کی مرحم هق هقت میشه دوباره

از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره

برگ ریزونای پاییز کی چشم برات نشسته

از جلو رات پاک میکنه برگای زرد و خسته

کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا

تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا

♫♫♫

کی از سرود بارون قصه برات میسازه

از عاشقی میخونه وفتی که راه درازه

کی از ستاره بارون چشماشو هم میذاره

نکنه ستاره ای بیاد یاد تورو نیاره

♫♫♫

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:14 توسط سجاد صائميان|

♫♫♫

ستاره های سربی فانوسکای خاموش

منو هجوم گریه از یاد تو فرامــــوش

 

تو بال و پر گرفتی به چیدن ستاره

دادی منو به خاک این غربت دوباره

دقیقه های بی تو پرنده های خستن

آیینه های خالی دروازه های بستن

♫♫♫

اگه نرفته بودی جاده پر از ترانه

کوچه پر از غزل بود به سوی تو روانه

اگه نرفته بودی گریه منو نمی برد

پرنده پر نمی سوخت آیینه چین نمی خورد

اگه نرفته بودی و اگه نرفته بودی …

♫♫♫

شبانه های بی تو یعنی حضور گریه

با من نبودن تو یعنی وفور گریه

از تو به آیینه گفتم از تو به شب رسیدم

نوشتمت رو گلبرگ تورو نفس کشیدم

از رفتن تو گفتم ستاره دربه در شد

شبنم به گریه افتاد پروانه شعله ور شد

♫♫♫

اگه نرفته بودی جاده پر از ترانه

کوچه پر از غزل بود به سوی تو روانه

اگه نرفته بودی گریه منو نمی برد

پرنده پر نمی سوخت آیینه چین نمی خورد

اگه نرفته بودی و اگه نرفته بودی …

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:13 توسط سجاد صائميان|

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

بکش سرمه توی چشمات حریر مخمل و تن کن
بیا توی شب شعرم چراغ ماه و روشن کن

نمی ترسیم اگه حتی ستاره شیشه ای باشه
گلاب دونه بلور ما گلاب نور و می پاشه

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

تا وقتی یاد هم هستیم خدا تو قصه ها گم نیست
دلامون چشمه ی مهره حدیث خاک و گندم نیست

ببین می خنده نیلوفر روی بام و در و ایوون
قشنگه رقصه پروانه توی موسیقی بارون

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

قشنگ با تو بیداری اگه دنیا توی خوابه
چرا چشمات غزال من همیشه مات مهتابه

تو حرفات مثه لالایی غم خواب عروسک نیست
واسه عاشق شدن عشقی تو دنیای تو کوچک نیست

واسه ما پنجره یعنی تماشای صنوبرها 
تا وقت دونه پاشیدن ضیافت از کبوتر ها

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

نترسی گل بارونم من و از شب نترسونم
نگو از تلخی دنیا دلم تنگه بخندونم

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:10 توسط سجاد صائميان|

دوباره محشر می کنم ، زندگی از سر می کنم
دوباره محشر می کنم ، زندگی از سر می کنم

به آسمون عاشقی پرواز دیگر می کنم
دوباره محشر می کنم

نوید پیک عشق را نگفته باور می کنم
دوباره محشر می کنم

دوباره محشر می کنم

جویای گلی بودم ، که رنگ آرزوهامه
وقتی که تو رو دیدم ، دیدم تو قلب تو جامه

جویای گلی بودم ، که رنگ آرزوهامه
وقتی که تو رو دیدم ، دیدم تو قلب تو جامه

به دشت های نم زده سفر کردم
از بین گلهای قشنگ گذر کردم

میون گلها ، به تو نظر کردم

دوباره محشر می کنم ، زندگی از سر می کنم
دوباره محشر می کنم ، زندگی از سر می کنم

به آسمون عاشقی پرواز دیگر می کنم
دوباره محشر می کنم

دوباره محشر می کنم

می خوام برای همیشه ترانه خوان تو باشم
اسیر و عاشقت کنم ، بسته به جان تو باشم

می خوام همیشه تو شعرام یکی یه دونه تو باشی
بمونی خونه ی دلم ، عزیز خونه تو باشی

دوباره محشر می کنم ، زندگی از سر می کنم
دوباره محشر می کنم ، زندگی از سر می کنم

به آسمون عاشقی پرواز دیگر می کنم
دوباره محشر می کنم

نوید پیک عشق را نگفته باور می کنم
دوباره محشر می کنم

دوباره محشر می کنم

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:8 توسط سجاد صائميان|

نهاد از خویش بر جا ، من ، من خویش
که جان بردم به در ، از میهن خویش

نمی دانستم ای آیندگان من

که جان هیچ است ، جان هیچ است
جان هیچ است ، بی روح ازتن خویش

ندارم تاب دل بر کندن از تو
که هم جان از تو دارم هم تن از تو

تهی از خویشم ایران جان به غربت
تهی از خویشم ایران جان به غربت

تو بیرون رفتی از من یا من از تو

به خاطرت تو این قفس ، من زنده ام همین و بس
به خاطر تو این نفس ، هنوز کمی تو سینه هس

به خاطر تو این صدا ، هر لحظه لرزید با غمی
همیشه من به یادتم ، بگو تو هم به یادمی

بارونیه روز و شبم واسه غمام تو مرحمی
همیشه من بیادتم بگو تو هم بیادمی

فقط صدام کن ، واسه اشکات شونه می شم
فقط صدام کن ، واسه تو دیوونه می شم

فقط صدام کن ، تو رو تنها نمی ذارم
اونی که می مونه می شم

طاقت بیار خورشید من ، به خاطر یکی شدن
فاصله معنا نداره ، من و تو یک جونیم و تن

طاقت بیار خورشید من ، ترانه مون زمزمه کن
امشب به یاد تو فقط ، اشک می ریزه میکروفون

فقط صدام کن ، واسه اشکات شونه می شم
فقط صدام کن ، واسه تو دیوونه می شم

فقط صدام کن ، تو رو تنها نمی ذارم
اونی که می مونه می شم

فقط صدام کن ، واسه اشکات شونه می شم
فقط صدام کن ، واسه تو دیوونه می شم

فقط صدام کن ، تو رو تنها نمی ذارم
اونی که می مونه می شم

فقط صدام کن فقط صدام کن فقط صدام کن 

فقط صدام کن فقط صدام کن فقط صدام کن

فقط صدام کن فقط صدام کن فقط صدام کن

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:8 توسط سجاد صائميان|

تازه وارد ، تازه وارد 

ای عزیزه تازه وارد لحظه ای دیگر بمان
باورم کن باورم باش بر همین باور بمان

ای وفادار شاید اینبار آخرین دیدار ماست
آخرین راه نجاته عشق بی تکرار ماست

با من امروز زندگی کن ای عزیز همسفر
بگذر از دیروز و فردا بی دریغ و بی اگر

شاید امروز تا به فردا زندگی مهلت نداد
این قطار بی توقف لحظه ای فرصت نداد

ای عزیزه تازه وارد لحظه ای دیگر بمان
باورم کن باورم باش بر همین باور بمان

نان عشقه سفره ام را با تو قسمت می کنم
از هر آن چه بی تو گفتم با تو صحبت می کنم

سفره ام را سروری کن شب چراغ خانه باش
شعله ساز آخرین عشق آخرین پروانه باش

ای عزیزه تازه وارد لحظه ای دیگر بمان
باورم کن باورم باش بر همین باور بمان

ای وفادار شاید اینبار آخرین دیدار ماست
آخرین راه نجات عشق بی تکرار ماست

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:7 توسط سجاد صائميان|

دنیا به این سادگی نیست
نباشه عشق زندگی نیست

زندگی با ما راه بیا
نشی رفیق نیمه راه

زندگی آی زندگی یه بار امونم بده
خنده چه شکلی شده یه بار نشونم بده

زندگی آی زندگی مگه چیه دوامون
یه دل خوش می خوام یه بار بیار برامون 

زندگی یه کاری کن که خنده عادت بشه
رو پشت بوم ها پر از مرغ سعادت بشه

دنیا بزار بچرخه بدون غصه و غم
کسی دیگه نبینه رنگ سیاهه ماتم

زندگی آی زندگی یه بار امونم بده
خنده چه شکلی شده یه بار نشونم بده

زندگی آی زندگی مگه چیه دوامون
یه دل خوش می خوام یه بار بیار برامون 

ای خدا با توام خدا من حرفی دارم توی عالم دعا

مسافرا رو راهی کن ، راهی کن 
به عاشقا نگاهی کن ، نگاهی کن

تا به ابد خدایی کن ، ختم به خیر جدایی کن

یه چرخیه بچرخونش ، یه دریه نبند اونش
یه لبیه بخندونش ، یه چشمیه نگریونش

یه دلیه بزار شاد شه ، یه اسیره که آزاد شه
یه بغضی تو گلومه ، نزار که مثل فریاد شه

زندگی آی زندگی یه بار امونم بده
خنده چه شکلی شده یه بار نشونم بده

زندگی آی زندگی مگه چیه دوامون
یه دل خوش می خوام یه بار بیار برامون

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:6 توسط سجاد صائميان|

قشنگ من تو تعریف شب میلاد آوازی
تو خوش رنگی خوش آهنگی تو دلبندی تو دل بازی

تو رگباری تو بارونی بهاری باغ نارنجی
تو یاسی برق الماسی حریمی گوشه ی دنجی

حریمی گوشه ی دنجی

شب میلاد مبارک باد ، چه شب ها عاشقانه عطرت و بویید

شب اول شب مخمل شبی که پر کشیدیم تا خود خورشید

تن ماه پل به باغ گل ، پلی که با ستاره یک نفس رقصید

به من نزدیک تر از پیرهن ، کی جز تو عاشقانه عشق و می فهمید

قشنگ من تو تعریف شب میلاد آوازی
تو خوش رنگی خوش آهنگی تو دلبندی تو دل بازی

تو رگباری تو بارونی بهاری باغ نارنجی
تو یاسی برق الماسی حریمی گوشه ی دنجی

حریمی گوشه ی دنجی

تو صبحی صاحب نوری حریر شبنم جنگل
عزیزی مثه ابریشم مثه صندوقچه ی ململ

تو صبحی صاحب نوری حریر شبنم جنگل
عزیزی مثه ابریشم مثه صندوقچه ی ململ

در این بازار عاشق کش من از نفرت نمی ترسم
کنار بوسه های تو از این غربت نمی ترسم

تو شمع روشن من باش که از این ساده تر باشم
در این شب های بی روزن همیشه خوش خبر باشم

تو شمع روشن من باش که از این ساده تر باشم
در این شب های بی روزن همیشه خوش خبر باشم

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:4 توسط سجاد صائميان|

عزیزم داره میاد

من می فهممت ، درکت می کنم
میمیرم اگه ترکت بکنم

احساس تو رو حسش می کنم
داغون دلت درستش می کنم

من می فهممت ، درکت می کنم
میمیرم اگه ترکت بکنم

احساس تو رو حسش می کنم
داغون دلت درستش می کنم

آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میاد
با اون عشق خدایی انگاری قلبم و می خواد

آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میاد
با اون عشق خدایی انگاری قلبم و می خواد

راضی نبود زمونه ، زمونه رو راضی کردم
با روز و روزگارم ، راز و نیازی کردم

من به تموم دنیا سلام آشتی گفتم
تا از خدای عالم اجازت و گرفتم

اجازت و گرفتم

آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میاد
با اون عشق خدایی انگاری قلبم و می خواد

آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میاد
با اون عشق خدایی انگاری قلبم و می خواد

من می فهممت ، درکت می کنم
میمیرم اگه ترکت بکنم

احساس تو رو حسش می کنم
داغون دلت درستش می کنم

من می فهممت ، درکت می کنم
میمیرم اگه ترکت بکنم

احساس تو رو حسش می کنم
داغون دلت درستش می کنم

آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میاد
با اون عشق خدایی انگاری قلبم و می خواد

آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میاد
آهای فریاد فریاد ، عزیزم داره میا

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:1 توسط سجاد صائميان|

سرتاسر خیال من
نقاشیای کاشیاش
سبز میشن و ناز میکنن
مستا شبا تو کوچه هاش
هوای آواز میکنن

 

هوا هر وقت که بارونیست
تو فکر من چراغونیست
پرم از خاطرات تو
همونایی که می دونی

مگه یادم میره یک دم
تا هر وقتی که من زنده م
تو بانی یه مشت شعری
هم الان هم در آینده م

دلم می خواد بیام پیشت
بذارم سر روی دوشت
بگم می میرم از عشقت
برم گم شم تو آغوشت

من و تو زیر بارون بود
به جون هم قسم خوردیم
تو چشم هم نگاه کردیم
نگاه کردیم از عشق مردیم

سرتاسر خیال من
هزار تا باغ دلگشاست
هزار تا عشق دم بخت
منتظر یه پاگشاست

تو سرسراش یه مثنوی
راز و نیاز معنوی
پس تو کجایی ابدی ؟
کجای این تیره شبی ؟

رو آیه های بارونی نوشتم
بسته به تو جونم و سرنوشتم
تو مظهر تحملی تو ماهی
عشق منی برام تو تکیه گاهی

سرتاسر خیال من
نقاشیای کاشیاش
سبز میشن و ناز میکنن
مستا شبا تو کوچه هاش
هوای آواز میکنن

شمایل جمال تو
قلبمو روشن میکنه
نمی دونی که عشق تو
چه کاری با من میکنه
چه کاری با من میکنه

رو آیه های بارونی نوشتم
بسته به تو جونم و سرنوشتم
تو مظهر تحملی تو ماهی
عشق منی برام تو تکیه گاهی

رو آیه های بارونی نوشتم
بسته به تو جونم و سرنوشتم
تو مظهر تحملی تو ماهی
عشق منی برام تو تکیه گاهی

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:59 توسط سجاد صائميان|

اگر که دل سوخته اي با توغريبه نيستم
که با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم
مرا به خاطر بسپار لحظه به لحظه خط به خط
درستی مرا ببین در این زمانه ی غلط
حقیقت مرا ببین در این زمانه ی غلط
خوب مرا نگاه کن تو ای تمام دیدنم
خوبم اگر یا که بدم دروغ نیستم منم
مرا که پشت پا زدم به راه و رسم روزگار
اگر که عاشقی و یار مرا به خاطر بسپار
در آستانه ی سفر پشت نگاه بدرغه
گریه نکن نگاه کن مرا به خاطر بسپار
سر همان کوچه ی سبز که می رسد به انتظار
من ایستاده ام هنوز مرا به خاطر بسپار

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:58 توسط سجاد صائميان|

امشب مي خوام مست بشم عاشق يک دست بشم
بدون تو نيست بودم امشب مي خوام هست بشم
يه جون نا قابلي هست بذارفداي تو بشه
بيفته زير قدمات تاخاک پاي تو بشه

کهنه شراب کهنه شراب امشب بال و پرم بده
حرف نگفته خيليه جرات بيشترم بده
امشب مي خوام حرف بزنم خنده کنم گريه کنم
لطفي کن اي ساقي و مي چندين برابرم بده

امشب مي خوام مست بشم عاشق يک دست بشم
بدون تو نيست بودم امشب مي خوام هست بشم

امشب پروبال دارم شور دارم حال دارم
امشب تو اين سينه دلي خوشا براحوال دارم
امشب پروبال دارم شور دارم حال دارم
امشب تو اين سينه دلي خوشا براحوال دارم

امشب مي خوام مست بشم عاشق يک دست بشم
بدون تو نيست بودم امشب مي خوام هست بشم

امشب پروبال دارم شور دارم حال دارم
امشب تو اين سينه دلي خوشا براحوال دارم
امشب پروبال دارم شور دارم حال دارم
امشب تو اين سينه دلي خوشا براحوال دارم

امشب مي خوام مست بشم عاشق يک دست بشم
بدون تو نيست بودم امشب مي خوام هست بشم
يه جون نا قابلي هست بذارفداي تو بشه
بيفته زير قدمات تاخاک پاي تو بشه

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:57 توسط سجاد صائميان|

عجب شعرقشنگي واسه چشمات سرودم
فقط خواستم بدوني چقدر ياد توبودم
اگر در خود شکستم بدون ياد توهستم
دخيل آرزومو به چشماي توبستم 

باتوميبينم هنوز روزگار بهتري
خواستي ميميرم برات بادل عاشقتري

پنجره هاي دلمو وابکن
روشني عشقو تماشا بکن
در پس اين منظره دلگشا
فکري بحال من تنها بکن
باتو دلم اگرهوايي شده 
عاشق يک عشق خدايي شده
تازگيا مرغ دلم از قفس
به عشق توفکررهايي شده
باتوميبينم هنوز روزگار بهتري
خواستي ميميرم برات بادل عاشقتري

عجب شعرقشنگي واسه چشمات سرودم
فقط خواستم بدوني چقدر ياد توبودم
اگر در خود شکستم بدون ياد توهستم
دخيل آرزومو به چشماي توبستم

باتوميبينم هنوز روزگار بهتري
خواستي ميميرم برات بادل عاشقتري

پنجره هاي دلمو وابکن
روشني عشقو تماشا بکن
در پس اين منظره دلگشا
فکري بحال من تنها بکن
باتو دلم اگرهوايي شده 
عاشق يک عشق خدايي شده
تازگيا مرغ دلم از قفس
به عشق توفکررهايي شده

باتوميبينم هنوز روزگار بهتري
خواستي ميميرم برات بادل عاشقتري

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:56 توسط سجاد صائميان|

زائران دست خدا همراهشان من همين اينجا عبادت مي کنم
من همين اينجا توي چشمان تو حضرت عشق رو زيارت مي کنم

حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست
سرعقل آمده هر بنده که ديوانه توست
دل من اگرکه از عشق نصيبي دارد
حضرت عشق به من لطف عجيبي دارد
بگذاريد بگذاريد که بيمار بماند اين دل
با تب عشق دلم حال غريبي دارد
با تب عشق دلم حال غريبي دارد

لحظه ميميرد ومن آخر سر ميپوسم
عشق اي ناجي من دست تورا ميبوسم
بي وجود تو سعادت نشود حاصل من
تا نفس هست تواي عشق بمان دردل من
تا نفس هست تواي عشق بمان دردل من

لحظه ميميرد ومن آخر سر ميپوسم
عشق اي ناجي من دست تورا ميبوسم
بي وجود تو سعادت نشود حاصل من
تا نفس هست تواي عشق بمان دردل من
تا نفس هست تواي عشق بمان دردل من
حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست
سرعقل آمده هر بنده که ديوانه توست
حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست
سرعقل آمده هر بنده که ديوانه توست

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:55 توسط سجاد صائميان|

yemin ettim

asırlardır yalnızım
düşmanım alınyazım
bir öfkeye mahkum ettik herşeyi
bir yemin ettim ki dönemem

üzüntün ellerinden
soldum kederlerinden
cehennemde yansın bu dilim
bir yemin ettim ki dönemem

seni versinler ellere
beni vursunlar...
sana sevdanın yolları
bana kurşunlar...

kıyametler kopuyor zavallı yüreğimde
tükendim, tükendim, tükendim artık

hiç mi özlemedim hiç mi hakkım yok
bir hele bir sor allah aşkına...

seni versinler ellere
beni vursunlar...
sana sevdanın yolları
bana kurşunlar...

seni versinler ellere
beni vursunlar...
sana sevdanın yolları
bana kurşunlar...

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:55 توسط سجاد صائميان|

در کشور عشق هیچ کس رهبر نیست
هیچ شاهی به گدا سرور نیست
باورم کم کرده اند این بهترین
اما تو باور کن مرا
اما تو باور کن مرا
زورقی در موج دریا باش و ناگه یار و یاور کن مرا
یار و یاور کن مرا
یار و یاور کن مرا
سربلند کن ماه من شو غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا
سربلند کن ماه من شو غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا
دو چشم عاشقت دردیست که بر جان من افتاده است
بنازم این قلندر را هنوز از پا نیافتاده است
هنوز از پا نیافتاده است
اگر عاشق کشی رسم و مرامه خوب رویان است
بکش مارا بکش مارا که دایم عید قربان است
که دایم عید قربان است
پریشان خاطرآن آواره در صحرای گیسویت
هزاران شب خراب افتاده در کنج سر مویت
من از سمت سپاه عشق بازان آمدم سویت
که بنویسم خجالت می کشد ماه از گل رویت
ماه از گل رویت

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:54 توسط سجاد صائميان|

وقتي که عشق اولشه هرچي که هست نوبرشه
آدم چه فکرا ميکنه چه نقشه ها توسرشه
زندگي دوست داشتنيه با هرچي دوروبرشه
مهم فقط عاشقيه مصيبتاشم سرشه

چه فرق داره چي پيش مياد دنيا فداي سرشه
عجب روزاي خوبيه حتي روزاي بدشه
چه فرق داره چي پيش مياد دنيا فداي سرشه
عجب روزاي خوبيه حتي روزاي بدشه
وقتي که عشق اولشه هرچي که هست نوبرشه
آدم چه فکرا ميکنه چه نقشه ها توسرشه

عشق آدموکورميکنه به هرچي مجبورمي کنه
آدم بدخاطرخوارو ازراه راست دورمي کنه
هرجوري هست راست ودروغ ازين رواون رومي کنه
از شدت عشق زياد چشمارو پررو مي کنه چشمارو پررو مي کنه
وقتي که عشق اولشه هرچي که هست نوبرشه
آدم چه فکرا ميکنه چه نقشه ها توسرشه

عشق آدموکورميکنه به هرچي مجبورمي کنه
آدم بدخاطرخوارو ازراه راست دورمي کنه
هرجوري هست راست ودروغ ازين رواون رومي کنه
از شدت عشق زياد چشمارو پررو مي کنه چشمارو پررو مي کنه

وقتي که عشق اولشه هرچي که هست نوبرشه
آدم چه فکرا ميکنه چه نقشه ها توسرشه
زندگي دوست داشتنيه با هرچي دوروبرشه
مهم فقط عاشقيه مصيبتاشم سرشه

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:53 توسط سجاد صائميان|

سرت رو بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریه ام می گیره گریه ام می گیره


بذار رو سینه ام سرت رو چشم های خیسو ترت رو
بذار تا سیر نگات کنم بو بکشم پیرهنت رو
بغل کن و بچسب بهم بکش دوباره دست بهم
جز تو کسی رو ندارم نزدیک تر از نفس بهم
سرت رو بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریه ام می گیره


وقتی چشات خوابش میاد آدم غم هاش یادش
یه حالتی تو چشماته که عشق خودش باهاش میاد
وقتی چشات خوابش میاد آدم غم هاش یادش
یه حالتی تو چشماته که عشق خودش باهاش میاد
سرت رو بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریه ام می گیره

نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:51 توسط سجاد صائميان|

ام اصلی این بازیگر kanbolat gorkem arslan است.

او فعالیت خود را از کار تئاتر شروع کرد و در گروه تئاتر دانشگاه خود نیز ایفای نقش کرد.

بعد از مدتی به بازیگری روی آورد.

همچنین او متولد 4 نوامبر سال 1980 میلادی است.

وی هم اکنون 33 ساله میباشد.

شما این هنرپیشه را با بازی در سریال شمیم عشق میشناسید.

نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:22 توسط سجاد صائميان|

مرات آنلمیش بازیگر نقش یوسف در سریال شمیم عشق است.او متولد سال ۱۹۸۱ در کیسری ترکیه است.

پس از طی کردن دوران دبستان به استانبول آمد و در دوران دبیرستان به یک بسکتبالیست حرفه ای تبدیل شد و به باشگاه فنرباغچه رفت.او در رشته بازرگانی در دانشگاه مرمر تحصیل کرده است.همچنین او در فیلم های موفق سه زن و دیوانه درون ایفای نقش کرده است.

در ایران او با نقش یوسف در سریال شمیم عشق (بوی عشق) به معروفیت رسیده است.جالب اینکه او با بازیگر نقش حوا (بیرس آکلای) ازدواج کرده است.

نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:17 توسط سجاد صائميان|

نام اصلی بازیگر نقش سلطان در سریال شمیم عشق ، Ayşegül Günay است.

او در تاریخ 9 نوامبر 1969 میلادی در شهر Eskişehir ترکیه متولد شد.

او در سال 1990 از دانشگاه ایالتی تئاتر گروه آنادولو فارغ التحصیل شد.

اسب سواری، شنا و خواندن کتاب کارهای مورد علاقه این هنرمند می باشد.

نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:17 توسط سجاد صائميان|

نام اصلی بازیگر نقش منور در سریال شمیم عشق ، İpek Erdem است.

ایپک در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۸۴ میلادی در شهر بورسا کشور ترکیه متولد شد.

او در فیلم های Kazım ile Havva و Hansel ve Gratel به ایفای نقش پرداخته است. ضمن اینکه او در سریال شمیم عشق با نام منور به ایفای نقش می پردازد.

نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:14 توسط سجاد صائميان|

نام اصلی بازیگر isil yucesoy است.

او در سال 1969 فعالیت خود را در کار هنر آغاز کرد و در سال 1975 به عنوان خواننده شناخته شد و بعد از آن شرکت خود را در سال 1978 تاسیس کرد.

او توانسته با بازی در فیلم مامان من می ترسم در سال های 2005 و 2006 جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را بگیرد .

شما او را با نقش همیت در سریال شمیم عشق میشناسید.

نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:14 توسط سجاد صائميان|

نام اصلی توپراک سلن سویدار (Selen Soyder) است.
او در تاریخ ۲۶ دسامبر سال ۱۹۸۶ میلادی (جمعه ۵ دی ۱۳۶۵ شمسی) در شهر ازمیر کشور ترکیه متولد شد.
سلن سویدار در سال ۲۰۰۷ در کشور ترکیه ، عنوان دختر سال این کشور را به خود اختصاص داد. Selen Soyder علاوه بر بازیگری در حرفه مدلینگ نیز فعالیت دارد.
او بازی در سریال شمیم عشق و سریال عمر گل لاله به اوج شهرت رسید.

نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:,ساعت 14:11 توسط سجاد صائميان|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->

 Design By : Pichak