Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 } //-->

نمایشگر آمار آلکسا

نام ترانه : می و جام نام خواننده : سوسن 




















يكي از بهترين وبلاگ ها

سلام خدمت همه ي باز ديد كنندگان لطفا نظر خودرا در مورد سايت بگوييد

خوش به حال اونا که همیشه مستند و خراب

دنیا را آب می بره اونها را خوش می بره خواب

خوش به حال اون که زندگی را جدی نگرفت

پشت پا زده به هستی شده مست می ناب

دنیا که جای امن و آرام نیست پناهی بهتر از می و جام نیست

همون بهشتی که خدا وعده داده به آدما

هیچ کجا پیدا نمیشه مگر تو حال مستی

صفای می تا نباشه باطل پوچ و بی ثمر

لحظه ها نابود میشن چه فایده داره هستی

دنیا که جای امن و آرام نیست پناهی بهتر از می و جام نیست

 
نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:33 توسط سجاد صائميان|

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمنا شد دلم

دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم

با آن همه آزادگی بر زلف او عاشق شدم

ای وای اگر صیاد من غافل شود از یاد من قدرم نداند

فریاد اگر از کوی خود وز رشته گیسوی خود بازم رهاند

 در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم زدل با یار صاحب دل کنم

 وای ز دردی که درمان ندارد فتادم به راهی که پایان ندارد

 شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی

 او تا چون غبار کوی او در کوی ما منزل کند

 وای ز دردی که درمان ندارد فتادم به راهی که پایان ندارد

 دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم

دیدی که در گرداب غم از فتنه ی گردون رهی

 افتادم و سرگشته چون امواج دریا شد دلم

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:32 توسط سجاد صائميان|

دم گاراژ بودم یارم سوار شد

دل مسافرا بر من کباب شد

تلفن میکنم به سعادت آقا

که یار شیرازیم امشو نگه دار

مامان دورت بگردم،به قربونت بگردمفمیرم تو شهر میگردم،پی دلبر میگردم

تو که هی میزنی هی میزنی در

تو که بار میزنی ماشین گاراژ

الهی ماشینت کارواش شود خاک

که یار شیرازیمو امشو نگه دار

سری بالا کنم بینم خدا را 

مبادا بشکنی عهد و وفا را 

مبادا با رقیبان یار گیری

رقیبان سنگ زنند بالین مارا

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:31 توسط سجاد صائميان|

اگه صد بار دل عاشق منا خون بکنی 

رو دلم غم بذاری دردم را افزون بکنی

ناز کنی عشوه کنی زخم زبونم بزنی

قهر کنی آشتی کنی زخم زبونم بزنی

نمیگم سنگه دلت میدونم تنگه دلت

اگه بفروشی منا به این و اون

بیاری اسم جدائی به زبون

بپاشی نمک رو زخم دل ما

بزنی به سینه سنگ دیگرون

نمیگم سنگه دلت میدونم تنگه دلت

اگه هر روز منا از خودت برونی

تو گوشم قصه بی مهری بخونی

رو بگردونی نگاهم نکنی

اعتنا به اشک و آهم نکنی

نمیگم سنگه دلت میدونم تنگه دلت

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:31 توسط سجاد صائميان|

دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره

دیگه دنبال اهو دویدن فایده نداره

چرا این در و اون در میزنی ای دل غافل

دیگه دل بستن و دل بریدن فایده تداره

وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتا نگه دار

وقتی ای دل به چشمون غزل خون میرسی خودتا نگه دار

دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره

دیگه دنبال اهو دویدن فایده نداره

چرا این در و اون در میزنی ای دل غافل

دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره

وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتا نگه دار

وقتی ایدل به چشمون غزل خون میرسی خودتا نگه دار

ای دل دیگه بال و پر نداری داری پیر میشی و خبر نداری

وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتا نگه دار 

وقتی ای دل به چشمون غزل خون میرسی خودتا نگه دار

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:29 توسط سجاد صائميان|

مرا ببوس ,مرا ببوس

برای آخرین بار

تو را خدا نگه دار

که می روم به سوی سرنوشت

بهار ما گذشته

گذشته ها گذشته

منم به جستجوی سر نوشت

در میان کوهها آن پیمان با قایقران ها

گذشته از جان باید بگذشته ر طوفان

به نیمه شب ها دارم با یارم پیمان ها

که بر فروزم آتش ها بر کوهستان ها, آه

شب سیاه سفر کنم

ز پیر راه ,گذر کنم

نگه کن ای گل من

سرشک غم به دامن

برای من ملادم

مرا ببوس, مرا ببوس

برای آخرین بار

تو را خدا نگه دار

که می روم به سوی سر نوشت

بهار ما گذشته

گذشته ها گذشته

منم به سوی سرنوشت

دختر زیبا

امشب بر تو مهمانم

در پیش تو می مانم

تا لب بگذاری بر لب من

دختر زیبا

از برق نگاه تو

اشک بی گناه تو

روشن سازد یک امشب من
نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:28 توسط سجاد صائميان|

جان مریم , چشمات و وا کن

سری بالا کن
 
در اومد خورشید

شد هوا سپید

وقت اون رسید

که بریم به صحرا

وای نازنین مریم , وای نازنین مریم

جان مریم ,چشمات و واکن

من و صدا کن

بشیم رونه

بریم از خونه

شونه به شونه

به یاد اون روزا

وای نازنین مریم, وای نازنین مریم

باز دوباره صبح شد

من هنوز بیدارم

ای کاش

میخوابیدم تو رو خواب میدیدم

خوشه ی غم

توی دلم

زده جونه

دونه به دونه

دل نمیدونه

چه کنه با این غم

وای نازنین مریم,وای نازنین مریم

بیا رسید وقت درو

مال منی از پیشم نرو

بیا سر کارمون بریم

درو کنیم گندومارو

بیا رسید وقت درو

مال منی از پیشم نرو

بیا سر کارمون بریم

بیا,بیا

نازنین مریم ,نازنین مریم
نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:27 توسط سجاد صائميان|

(به لهجه شیرین اصفهانی)
 
سری پلی خواجو یارو وایسادس
 
عشقی چشو ابروش تو دلم افتادس
 
کمرش بسکی جنبیدس پیرنش ورقلونبیدس
 
دنبالی رودخونه رفتنش خوبه
 
قصه پنهونی گفتنش خوبه
 
خربوزائی گرگاب خوردنش خوبه
 
گردشی چارباغم کردنش خوبه
 
جونی من عشوه نیا ناز نکون
 
هوسی خوندنی آواز نکون
 
تو که اردک داری ویاری غاز نکون
 
چرا همچین میکونی منا غمگین میکونی
 
بحثی منار جوم جومس خونه یارم گومس
 
حالا که همچینس بشکن
 
خیالی من اینس بشکن
 
کناری رودخونه بشگن
 
واسه نعنا پونه بشکن
 
کمری یاری من واالله
 
 از جا جنبیدس بشکن
 
پیرنی چین چینش دونم
 
ورقلونبیدس بشکن
نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:26 توسط سجاد صائميان|

بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم

دل به تو دادم در دام افتادم  از غم آزادم

دل به تو دادم فتادم ز بر ای گل بر اشک خونینم

سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهم هنوز

چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان

بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن

کی آئی به برم ای شمع سحرم

در بزمم نفسی بنشین تاج سرم تا از جان گذرم

پا به سرم نه  جان به تنم ده چون به سرآمد عمر بی ثمرم

نشسته بر دل غبار غم زان که من در دیار غم

گشته ام غمگسار غم

امید اهل وفا توئی رفته راه خطا توئی آفت جان ما توئی

بردی از یادم  دادی بر بادم  با یادت شادم


دل به تو دادم در دام افتادم   از غم آزادم


دل به تو دادم ، فتادم به بند


ای گل بر اشک خونینم نخند


سوزم از سوز نگاهت هنوز


چشم من باشد به راهت هنوز

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:25 توسط سجاد صائميان|

شبا همش به ميخونه ميرم من

 

سراغ مي و پيمونه ميرم من

 

تو اين ميخونه‌ها خسته دردم

 

بدنبال دل خودم ميگردم

 

دلم گمشده پيداش ميكنم من

 

اگه عاشقته واي به حالش

 

رسواش میکنم من

 

يه روز خيمه زدي تو سرنوشتم

 

منم از عاشقيم واست نوشتم

 

گمون كردي هنوز پر شر و شورم

 

هنوز عاشقم و خيلي صبورم

 

تو كه قدر وفام رو ندونستي

 

ميشد يه رنگ بموني نتونستي

 

گمون نكن تو دستات يه اسيرم

 

ديگه قلبم از تو پس ميگيرم

 

شبا همش به ميخونه ميرم من

 

سراغ مي و پيمونه ميرم من

 

تو اين ميخونه‌ها خسته دردم

 

بدنبال دل خودم ميگردم

 

دلم گمشده پيداش ميكنم من

 

اگه عاشقته واي به حالش

 

رسواش ميكنم من..

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:24 توسط سجاد صائميان|

جوجه جاهلم من غارت گر دلم من

ببین چه خوشگلم من حلال مشکلم من

هیکل ریزه میزه هی داره قر میریزه

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

ببین چه خوش ریخته این کلای من

ببین دو چشمون ناقلای من

خوش اومدی جونم از برای من

شدی تو یک عمری مبتلای من

برو پاک تو رخت من بده ناز شصت من

میبینی دو ناز دارم میخونم و آواز دارم

مثل بلبلم عزیز توی سینه ساز دارم

میبینی چه میکنم که می خونم تو جاهلا

سری تازه در آوردم من میون خوشگلا

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:23 توسط سجاد صائميان|

آقا خودش خوب میدونه

 که ما اونا از رودخونه

 درش اووردیم بیرون اووردیم

اووردیمش توی خونه

حالا پاشو کاری بکن

برقص و خوشحالی بکن

مانند ما شو بشین و پاشو

 حالا که کبکت میخونه 

اگه نرقصی میشینم عقده دل وا میکنم

 نگا تو چشمات میکنم شکوه را آغاز میکنم

میگم حسن جغجغه را نون بده و چائی بده

میگم حالا در بیاره کفشتا دمپائی بده

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:21 توسط سجاد صائميان|

     یادت میاد تو میگون باهم نشستیم به هم دیگه قول دادیم جناق شکستیم

     ستاره های آسمون گواهمون بود دامن دشت و صحرا پناهمون بود

   عجب شبی بود آی عجب شبی بود

         تو میگون عشق ما ورد زبون بود سر زبون هر پیر و جوون بود

            یادت میاد که روی تخت گلها دل من با دل تو مهربون بود

           عجب شبی بود آی عجب شبی بود

     خیلی دوستم میداشتی سربه سرم میذاشتی گل ستاره ها را تو چشمونم میکاشتی

           هرگز یادم نمیره صفای آن شب عجب شبی بود آی عجب شبی بود

 

                         

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:19 توسط سجاد صائميان|

 دلشده کاسه خون به لبم داده جنون به کنارم تو بمون مرو با دیگری

         اومده دیوونه تو به در خونه تو مرو با دیگری

         یار دگر داری اگربعد از این جای من تا به لبهات بوسه زند بعد از این جای من

         چشم و دلم منتظره آه من بی اثره دو تا چشمام به دره که تو پیدا بشی

              اومده ام گله کنم ز غمت شکوه کنم که تو رسوا بشی

               من که در این شهر غریب عاشقی میکشم

                 دونه خون اشک روون شد خدا مونسم

          یار دگر داری اگر بعد از این جای من تا به لبهات بوسه زند بعد از این جای من

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:15 توسط سجاد صائميان|

غزل:

 بیا تا گندم یک دونه باشیم                                       بیا تا آب یک رودخونه باشیم

چو شب هایت کنی دستی به گردن                           چو روزهایم ز هم بیگانه باشیم

 

         تو سفر کردی به سلامت تو منا کشتی زخجالت

         دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت

          چه کنم با درد محبت به تو دیگر کرده ام عادت

          دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت

             تو غرور مرا بشکستی که یه نامه برام نفرستی به  غریبه مگر دل بستی

                تو بیا یه سر بالینم به دو بوسه بده تسکینم که شکوفه غم میچینم

                 توسفر کردی به سلامت تو منا کشتی زخجالت

                  دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت 

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:13 توسط سجاد صائميان|

دل کباب جیگر کباب دل بی دلبر کباب

دل بخور غصه نخور غصه دلا خون می کنه

خنده کن خنده چه زود غصه را بیرون می کنه

  دل کباب جیگر کباب دل بی دلبر کباب

حسن کبابی مهمون نون و کباب عالیت می کنه

راس راسی از دور دود کبابش حالیت به حالی می کنه

مشو از این دل خونین جگر ای رهگذر غافل که ماهم در بساط خود دلی داریم ای بی دل

این دو روزه زندگی غصه و ماتم نداره هرکی شاد و خندونه والله چیزی کم نداره

این زمونه هیچ کسی عیش فراهم نداره

نوشته شده در پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:,ساعت 15:11 توسط سجاد صائميان|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->

 Design By : Pichak